طراحان محتوا باید در مورد کاربرانی که به آنها خدمت می کنند کنجکاو باشند.
طراحان محتوا، بنا به تعریف، عمیقاً روی محتوای کاربر محور – برخی ممکن است بگویند انسان محور – سرمایه گذاری می کنند.
در بهترین حالت، محتوا این توانایی قهرمانانه را دارد که افراد را به سمت خود بکشاند، به آنها بفهماند که در مکان مناسبی هستند و پاسخهایی را که به دنبال آن هستند به آنها بدهد. اما زمانی که محتوا با در نظر گرفتن کاربران ایجاد نمی شود، در نهایت ضرر بیشتری نسبت به فایده دارد. مانع شفافیت، قابلیت استفاده و دسترسی است. اساساً می تواند مانع از پیشرفت به سمت همان نتایجی شود که ما برای آنها طراحی می کنیم.
به عنوان طراح محتوا، ما مسئول ایجاد محصولات دیجیتالی هستیم که همه می توانند از آن استفاده کنند. این بدان معناست که ما در موقعیت منحصر به فردی هستیم تا افراد را برای انجام کارهای بیشتر توانمند کنیم – یا ناخواسته آنها را متوقف کنیم. واقعا هیچ حد وسطی وجود ندارد.
مسئولیت زیادی دارد اما دقیقاً جایی است که همه چیز جالب می شود.
چرا طراحی محتوا دروازه ای به سوی تنوع و دسترسی است
طراحان محتوا باید عمیقاً در مورد افرادی که به آنها خدمت می کنند کنجکاو و نگران باشند. منطقی است: اگر ما به محتوای کاربرپسند اختصاص داده شده ایم، پس باید با تمام انسانیت باشکوه و کثیف خود به کاربران نیز اختصاص داشته باشیم.
البته درک کاربران به معنای بیرون رفتن از خودمان است. در واقع، اگر با فراتر رفتن از تجربیات شخصی خود به هنر خود نزدیک نشویم، شکست می خوریم. درعوض، ما نیاز داریم که به سمت سوگیری های خودمان توجه کنیم و به دنبال بینش هایی در مورد تجربیاتی باشیم که منعکس کننده تجربیات ما نیستند.
این افرادی که ما به آنها خدمت می کنیم چه کسانی هستند؟
و چگونه می توانیم به گونه ای به آنها خدمت کنیم که تجارب و هویت های متنوع آنها را ارج نهیم؟ برای پاسخ به این سؤالات حیاتی، باید مایل به بررسی موضوعات حساس باشیم – موضوعاتی مانند نژادپرستی سیستماتیک، ناتوانی و تنوع عصبی – که لزوماً بخشی از «برنامه درسی اصلی» طراحی محتوا نیستند.