در عصر مدرن تجارت و فناوری، یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ قوی برای موفقیت سازمانی کاملاً حیاتی است. شرکت هایی که در دنیای دیجیتال شکوفا می شوند، معمولا منابع قابل توجهی را به توسعه استراتژی های بازاریابی دیجیتال اختصاص می دهند. در این فرآیند، سازمانها میتوانند از طریق پلتفرمهای دیجیتال مختلف به مشتریان دسترسی پیدا کنند، که باعث افزایش درآمد مثبت و نرخ تبدیل بهبود یافته میشود.
از دیدگاه سطح بالاتر، استراتژی بازاریابی فرآیند شناسایی اهداف بازاریابی خاص است.
یک استراتژی بازاریابی کلی اهداف قابل دستیابی را برای کانال های سنتی (چاپ، رادیو، پخش) و دیجیتال برجسته می کند.
با استفاده از استراتژی ها و اهداف تعیین شده، تاکتیک های بازاریابی مختلف لازم برای دستیابی به آن اهداف استراتژیک را به کار می رود.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ چگونه است؟
استراتژی دیجیتال مارکتینگ شامل ارزیابی اهداف خاصی است که از طریق کانال های آنلاین قابل دستیابی هستند.
در عصری که بسیاری از مصرفکنندگان با دستگاههای تلفن همراه خود معاملات تجاری را انجام میدهند، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال به خوبی اجرا شده میتواند برای موفقیت سازمانی حیاتی باشد.
در این زمینه، حسابرسی وضعیت فعلی داراییهای رسانهای یک سازمان مهم است. مشاهده از طریق یک لنز کلان، به این معنی است که بازاریابان باید رسانه های دارای مالکیت، پولی و درآمدی سازمان خود را ارزیابی کنند:
رسانه های تحت مالکیت: Owned Media
رسانه های تحت مالکیت هر کانال ارتباطی را نشان می دهند که یک سازمان در اختیار دارد و تحت کنترل کامل آنها عمل می کند. از وبسایتها و وبلاگها گرفته تا پادکستها و کانالهای ویدیویی، سازمانها میتوانند از رسانههای متعلق به خود استفاده کنند تا تقریباً با هر استراتژی یا تاکتیک بازاریابی مطابقت داشته باشند.
رسانه پولی: Paid Media
رسانه پولی به محتوایی اطلاق میشود که اشخاص ثالث در ازای دریافت غرامت از مالک نمایش میدهند. از محتوای حمایتشده گرفته تا بازاریابی تأثیرگذار و تبلیغات دیجیتال، رسانههای پولی در بسیاری از استراتژیهای بازاریابی دیجیتال رایج هستند.
رسانههای کسبشده: Earned Media
رسانههای کسبشده به محتوای شخص ثالثی اطلاق میشود که کاملاً از شرکت یا برند جدا است. در دنیای دیجیتال، این نوع قرار گرفتن در معرض اغلب به شکل جوایز، توصیفات، نقدها یا محتوای ارسال شده توسط کاربر رخ می دهد.
در نهایت، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال به دنبال به حداکثر رساندن تأثیر رسانه های دارای مالکیت، پولی و درآمدی در دنیای دیجیتال است.
در نتیجه، این استراتژیهای بازاریابی کانالها و رویکردهای متعددی را در بر میگیرد – شامل محتوای وبسایت و وبلاگها و همچنین تبلیغات آنلاین، توصیفات و بررسیها.
استراتژی بازاریابی دیجیتال بر اساس نوع کسب و کار و صنعت مورد نظر تغییر خواهد کرد.
استراتژی بازاریابی چه تفاوتی با تاکتیک ها یا کمپین های بازاریابی دارد؟
در حالی که استراتژی بازاریابی شامل شناسایی اهداف است، تاکتیک های بازاریابی نشان دهنده گام ها یا اقدامات خاص مورد نیاز برای دستیابی به آن اهداف است.
در فرآیند ایجاد استراتژی بازاریابی، لازم است تاکتیک هایی نیز برای ترسیم برنامه و جدول زمانی ایجاد شود.
در غیر این صورت، اجرای صحیح استراتژی بازاریابی و دستیابی به اهداف بازاریابی ممکن است دشوار باشد – اگر غیرممکن نباشد.
کمپین های دیجیتال مارکتینگ “Digital marketing” نیز برای ارزیابی در این بحث حیاتی هستند.
این کمپین های دیجیتال شامل اجرای استراتژی های بازاریابی در تمام کانال های دیجیتال یک سازمان است.
تاکتیک های بازاریابی مورد استفاده برای اجرای این کمپین ها اغلب بر اساس کانال، مخاطبان و عوامل دیگر متفاوت است.
اما یک کمپین بازاریابی دیجیتال “digital marketing campaign” موثر پیامی مشابه را در چندین کانال منعکس خواهد کرد.
چند نمونه رایج از تاکتیک های بازاریابی دیجیتال چیست؟
تاکتیک های دیجیتال مارکتینگ بی شماری وجود دارد که اغلب برای دستیابی به اهداف مختلف سازمانی و استراتژی های بازاریابی تنظیم می شوند. اما چندین تاکتیک رایج بازاریابی دیجیتال وجود دارد که بسیاری از سازمان ها با موفقیت از آنها استفاده می کنند، از جمله:
سئو یا بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO)
سئو به تمرین بهینه سازی محتوا برای بهبود رتبه در موتورهای جستجوی اصلی اشاره دارد. با پیروی از شیوه های سئو ثابت شده با تمام محتوای دیجیتال، سازمان ها بهتر می توانند از طریق موتورهای جستجوی اصلی به مشتریان احتمالی دسترسی پیدا کنند. سئو به معنای کسب بازدیدهای مرتبط و با ارزش که بتواند به فروش منجر بشود است.
مطلب مرتبط: خدمات سئو
بازاریابی رسانه های اجتماعی (SMM)
بازاریابی رسانه های اجتماعی Social Media Marketing عمل استفاده از شبکه های رسانه های اجتماعی برای دستیابی به مشتریان و برقراری ارتباط با پیام های شرکتی است.
کسب و کارهایی که از تاکتیکهای SMM به طور مؤثر استفاده میکنند، میتوانند مستقیماً از طریق کانال اجتماعی ترجیحی خود به مشتریان دسترسی پیدا کنند.
تبلیغات دیجیتال: Digital Advertising
تبلیغات دیجیتال به قرار دادن تبلیغات شرکت در مکان های آنلاین مختلف از جمله موتورهای جستجو و شبکه های رسانه های اجتماعی اشاره دارد. قرار دادن پولی در نتایج جستجو و تبلیغات پاپ آپ نمونه هایی از تبلیغات دیجیتال هستند.
تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC)
تبلیغات پرداخت به ازای کلیک Pay-Per-Click (PPC) Advertising زیرمجموعه ای از تبلیغات دیجیتال است که در آن شرکت ها تبلیغات را با وب سایت شخص ثالث برای هدایت ترافیک آنلاین انجام می دهند.
اما برخلاف سایر اشکال تبلیغات، شرکتها تنها زمانی هزینه تبلیغات PPC را پرداخت میکنند که کاربر روی لینک کلیک کند.
بازاریابی محتوا: Content Marketing
بازاریابی محتوا روشی است برای استفاده از کانال های رسانه ای متعلق به یک شرکت برای هدف قرار دادن مشتریان احتمالی.
وقتی شرکتها به طور منظم محتوای با کیفیت بالا تولید و ارسال میکنند، میتواند به بهبود رتبهبندی و افزایش ترافیک به وبسایت آنها کمک کند.
بازاریابی وب سایت: Website Marketing
در حوزه بازاریابی محتوا، وب سایت یک سازمان ابزار بسیار قدرتمندی است.
با ایجاد صفحات فرود با هدف جغرافیایی و بهینهسازی، یک سازمان میتواند به یک رهبر فکری در صنعت خود تبدیل شود و مشتریان بالقوه را با پیامهای فراخوان موثر ببرد.
بازاریابی ایمیلی: Email Marketing
برای ایجاد تعامل با یک پایگاه مخاطب فعلی یا آینده یا برای رشد روابط با مشتری استفاده می شود. خدمات بازاریابی ایمیلی ابزاری قوی با موفقیت ثابت شده است.
محتوای دانلودی: Downloadable Content
زیرمجموعه ای از استراتژی وب سایت، محتوای دانلودی راهی کارآمد برای ایجاد سرنخ فراهم می کند. شرکتها میتوانند محتوای باکیفیت تولید کنند که مشتریان بالقوه میتوانند به صورت رایگان دانلود کنند و اطلاعات تماس با ارزشی را در این فرآیند ارائه دهند. یکی از نمونه ها انتشار کتاب ها یا پی دی اف دیجیتالی می باشد.
به طور کلی، تاکتیک های بازاریابی مختلفی وجود دارد که سازمان ها هر روز از آنها استفاده می کنند. بازاریابان موفق می توانند اهداف را به وضوح شناسایی کنند و سپس تاکتیک های مناسب را برای دستیابی به آن اهداف انتخاب کنند، در حالی که تمرکز خود را بر استراتژی کلی، نیازهای تجاری و محدودیت های بودجه حفظ می کنند.
چگونه می توانم یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر طراحی کنم؟
همانطور که در زیر با جزئیات بیشتر بررسی شده است، ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر با پایبندی به این فرآیند پنج مرحله ممکن است:
- انجام تجزیه و تحلیل SWOT؛
- اهداف کسب و کار SMART را ایجاد کنید؛
- مشارکت در بخش بندی بازار؛
- پرسونای خریدار ایجاد کنید؛
- محدودیت های بودجه را شناسایی کنید؛
1. انجام تجزیه و تحلیل SWOT
سنگ بنای استراتژی بازاریابی، تجزیه و تحلیل SWOT مخفف نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها است. از این منظر، SWOT شامل هر دو مؤلفه داخلی (نقاط قوت / ضعف) و خارجی (فرصت ها / تهدیدها) است:
- نقاط قوت (Strengths): نقاط قوت عوامل داخلی هستند که به سازمان ها کمک می کنند تا به اهداف خود برسند و به طور بالقوه از آنها فراتر روند. نمونه هایی از نقاط قوت می تواند شامل فروش و سود بالا، وفاداری مشتری، کارمندان بلندمدت، یا برند/فرهنگ جذاب باشد.
- نقاط ضعف (Weaknesses): نقاط ضعف عوامل داخلی هستند که مانع از رسیدن کسب و کارها به اهدافشان می شود. نمونه هایی از نقاط ضعف می تواند شامل محصولات یا خدمات نامناسب بازاریابی شده، شکایات منظم مشتریان، سطوح بالای گردش مالی کارکنان، تامین مالی ناکافی، یا مشکلات زنجیره تامین باشد.
- فرصتها (Opportunities): فرصتها موقعیتهای بالقوه مثبت و خارجی را نشان میدهند که ممکن است به یک سازمان در موفقیت در آینده کمک کند. نمونههایی از فرصتها میتواند شامل تغییر نگرش یا آرزوها، قوانین یا قوانین جدید، موافقتنامههای تجاری، یا حذف تعرفهها/تحریمها باشد.
- تهدیدها (Threats): تهدیدها موقعیت های بالقوه منفی و خارجی را نشان می دهند که ممکن است در آینده به سازمان آسیب برساند. نمونه هایی از تهدیدها می تواند شامل تغییرات در بازار کار، افزایش هزینه های عرضه، یا رقابت/فناوری جدید باشد.
2. اهداف تجاری SMART را تعیین کنید
یکی دیگر از مخفف های محبوب در زمینه استراتژی بازاریابی، SMART به اهداف تجاری که خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و به موقع هستند اشاره دارد. با ایجاد اهداف کسب و کار SMART، سازمان ها می توانند اطمینان حاصل کنند که استراتژی بازاریابی آنها در جهت مثبت به جلو حرکت می کند.
به منظور ایجاد اهداف کسب و کار SMART، بازاریابان و رهبران باید سوالات زیر را ارزیابی کنند:
- خاص (Specific): من برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنم، چرا مهم است و چه چیزی لازم است؟
قابل اندازه گیری – چگونه می توانم پیشرفت را برای رسیدن به ضرب الاجل ها و رسیدن به هدف نهایی اندازه گیری و پیگیری کنم؟ - دست یافتنی (Attainable): بر اساس منابع موجود و محدودیت های موجود، آیا هدف نهایی واقعاً قابل دستیابی است؟
- مرتبط (Relevant): با توجه به نیازها/واقعیت های تجاری غالب و محیط کلی، آیا هدف نهایی در این زمان ارزشمند است؟
- زمانبندی (Timely): چه زمانی می توانم انتظار داشته باشم که به سمت هدف نهایی پیشرفت کنم؟ چه فوایدی در مقابل کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت انتظار می رود؟
3. مشارکت در بخش بندی بازار (Market Segmentation)
تقسیمبندی بازار Market Segmentation معمولاً یک بخش حیاتی از یک استراتژی بازاریابی دیجیتال مؤثر است. این عمل شامل تقسیم بازار هدف یا مخاطبان سازمان به گروه های کوچکتر است.
با تقسیم کل یک مشتری به قطعات قابل هضم، تنظیم تاکتیک های بازاریابی منحصر به فرد برای هر بخش بازار آسان تر می شود.
در حوزه تقسیمبندی بازار، سازمانها معمولاً با چهار دسته شروع میکنند:
جمعیت شناختی (Demographic)
تقسیم بندی جمعیتی در زمینه تجارت به مصرف کننده (B2C) رخ می دهد و بر ویژگی های شخصی تمرکز می کند. تقسیم بندی جمعیتی از عواملی مانند سن، تحصیلات، جنسیت یا جغرافیا برای تقسیم مشتریان به دسته ها استفاده می کند.
فیرموگرافیک (Firmographic)
تقسیم بندی فیرموگرافیک در زمینه کسب و کار به کسب و کار (B2B) رخ می دهد و بر ویژگی های سازمانی تمرکز دارد.
بخش بندی فیرموگرافیک عواملی مانند درآمد، صنعت، مکان یا تعداد کارکنان را بررسی می کند تا کسب و کارها را به دسته ها تقسیم کند.
روانشناختی (Psychographic)
تقسیم بندی روانشناختی می تواند در زمینه های B2C یا B2B رخ دهد. تقسیمبندی روانشناختی عواملی مانند شخصیت، نظرات، اهداف یا سبک زندگی را بررسی میکند تا بالقوهها را به دستههایی تقسیم کند.
رفتاری (Behavioral)
تقسیم بندی رفتاری می تواند در زمینه های B2C یا B2B رخ دهد. بخشبندی رفتاری عواملی مانند تاریخچه خرید، وفاداری به برند یا الگوهای استفاده را بررسی میکند تا مشتریان بالقوه را به دستههایی تقسیم کند.
4. ساخت پرسونای خریدار (Create Buyer Personas)
شخصیتهای خریدار که اغلب همراه با تقسیمبندی بازار مورد استفاده قرار میگیرند، پروفایلهای خیالی هستند که مشتری را نشان میدهند.
شخصیت های خریدار به ویژه برای کمک به درک مشتریان یک شرکت – اعم از موجود، بالقوه یا دلخواه – مفید هستند. به همین ترتیب، شخصیت های خریدار از صنعت به صنعت و سازمانی به سازمان دیگر بسیار متفاوت است.
همانطور که در بالا ذکر شد، برای بازاریابان یک روش رایج است که شخصیت های خریدار را با طرح های تقسیم بندی بازار یکی کنند.
در انجام این کار، بازاریابان تلاش میکنند تا پروفایلهایی از مشتریان ایدهآل بر اساس دادههای جمعیت شناختی، فرموگرافی، روانشناختی و رفتاری ایجاد کنند.
به این ترتیب، سازمانها میتوانند بهطور جداگانه پیامها، محصولات و خدمات خود را به گونهای سفارشی کنند که با هر شخصیت خریدار و بخش بازار متفاوت باشد.
5. شناسایی محدودیت های بودجه
اساساً، سازمانهای تجاری و غیرانتفاعی با هر سلیقهای باید اطمینان حاصل کنند که بودجه مناسبی برای اجرای یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر دارند. حتی بهترین استراتژی ها و تاکتیک های بازاریابی به جریان نقدی کافی بستگی دارد. در نتیجه، برای سازمانها حیاتی است که به طور واقع بینانه در مورد بودجه خود فکر کنند تا تعیین کنند کدام تاکتیک های بازاریابی قابل دستیابی و مقرون به صرفه هستند.
کدام نوع استراتژی بازاریابی دیجیتال برای سازمان من بهترین است؟
اجزای یک استراتژی بازاریابی دیجیتال ایده آل می تواند از سازمانی به سازمان دیگر نوسانات زیادی داشته باشد.
به هر حال، دستورالعملهای کلی کسبوکار و اهداف بازاریابی خاص، تفاوتها را منعکس میکنند، که اغلب بر اساس فرهنگ، پیشنهادات محصول، اهداف درآمدی و موارد مشابه است.
اما با همسو کردن استراتژیها و تاکتیکهای متعدد با اهداف کسبوکار SMART و پرسونای خریدار تقسیمبندی شده، کسبوکارها در هر شکل و اندازه میتوانند از مزایای بازاریابی دیجیتال بهرهمند شوند. اگرچه مزایای دقیق بر اساس میزان منابع اختصاص داده شده به استراتژی ها و تاکتیک های بازاریابی دیجیتال متفاوت است.
برای استارتآپها و کسبوکارهای کوچک، استراتژی بازاریابی دیجیتال احتمالاً بر تاکتیکهای مقرون به صرفه برای دستیابی به اهداف سازمانی تمرکز خواهد کرد. این سازمان ها می توانند از SEO، SMM و بازاریابی محتوا با هزینه کم برای تحقق اهداف بازاریابی دیجیتال استفاده کنند. مانع کمتر ورود و هزینه برای این تاکتیک ها، سازمان ها را با هر شکل و اندازه ای قادر می سازد از مزیت استفاده کنند.
همانطور که سازمان ها رشد می کنند، بودجه بازاریابی و تبلیغات آنها معمولاً در نوع خود افزایش می یابد. بر این اساس، مزایای بالقوه تاکتیکهای بازاریابی مؤثر میتواند از طریق همپوشانی بازاریابی، تبلیغات، و کمپینهای روابط عمومی/سرمایهگذار به طور تصاعدی افزایش یابد. همه این ها را با هم اضافه کنید، و سازمان هایی که بودجه و منابع قابل توجهی را به بازاریابی دیجیتال اختصاص می دهند، می توانند پاداش های فوق العاده ای کسب کنند.
آیا برای اجرای یک استراتژی بازاریابی دیجیتال به کمک نیاز دارید؟
با ما تماس بگیرید تا من بهترین راه حل اختصاصی را برای شما تدوین و مطابق آن تا موفقیت شما را راهنمایی کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید